گفت من اهل هندونه دادن و نوشابه باز کردن نیستم، خودت میدونی در تو ضعف ببینم میزنم صورتت
گفتم قول؟
گفت قول بوده، هست و خواهد بود! گریه رو که شوخی کردی؟
گفتم نه الان توو اون حالتم که چشام پر اشکه ولی خندم گرفته!
گفت: اِاااا نکنیا
نبینم اشکاتو
زشت میشی
خجالت بکش!
گفتم خجالت نمیکشم! حتا اگه لازم بدونم با صدای بلند هم میزنم زیر گریه جلوت.
گفت : باشههههه
ولی الان که جلو روم نیستی
پس
نکن لطفا
گفتم چشم.
گفت دنیا فدا سرت وقتی تو اینقد خوبی.
و من باز خیلی خیلی گریه م گرفت ولی قول داده بودم گریه نکنم.
پ.ن: اینا رو نوشتم اینجا که یادم نره، به قول هایده زندگی هنوز خوشگلیاشو داره!
پ.ن1: و سوگند به دوست، آنگاه که همه چیز را میداند!
(میدونم نمیخونه ولی اگه میخوند میگف: خواهش میکنم! من مرسی ام!)
فائزه هستم،در سرزمین عجایب!...برچسب : نویسنده : gonbade-kaboodo بازدید : 183